NaGofTeHaa.Ir

ناگفته های عاشقانه

             تنهایی....

کامران و سمیرا
    NaGofTeHaa.Ir ناگفته های عاشقانه

             تنهایی....

باز هم در خلوتی نشسته ام....

همواره به او می اندیشم....به آینده میندیشم.....به آینده ای که نمیدانم چگونه خواهد بود....آینده ای که از آن می هراسم...

که آیا فردایی بهتر از امروز در انتظارم خواهد بود؟...فردایی که اآرزویش را دارم.....آیا هرگز به آرزوهایم خواهم رسید؟

آری خدای من مهربان است....اوست که از اینده من با خبر است

پس با توکل به او زندگی می کنم

به آن امید که مرا از یاد نبرده باشد...و میدانم که همین طور نیز هست....

 



تاريخ : پنجشنبه ۱۳۸۴/۰۹/۱۷ | 21 | نویسنده : کامران و سمیرا |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.