توی یه چشم به هم زدن اینقدر همه چی عوض شد...
من شدم تنها..خنده یادم رفته/
حتی نمیدونم عاشقم یا مجنون/
با اینکه میدونم اینجا مخاطبی که میخواد رو نداره...فراموش شده...
یه آشغالدونی که مدتهاس جز غم چیزی نداره..
برای کسی نمینویسم...هیچوقت تو اینجا نبودی و من فکر میکردم...
از اونایی که دروغ میگن متنفرم/ از اونایی که نقاب دارن بیزارم..
از تویی که منو تنها گذاشتی..تنهایی تصمیم گرفتی /خودت اومدی خودت رفتی..
لعنت به هر چی خائن دوروی مغرور بد قیافه بی معرفت آدم فروش ترسو.
دوست دارم دستم بهت برسه...
تاريخ : سه شنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۹ | 12 | نویسنده : کامران و سمیرا |