برات مهم نیست یعنی من و سرنوشتم برات کوچکتریت اهمیتی نداره..فکر میکنی هر گناهی که در گذشته کردی تقصیر من بوده و من اصلا به دنیا اومدم که تورو عذاب بدم؟!
حتما خواستی انتقام کارایی که کردم رو ازم بگیری...
اشتباه تو اینه که فکر میکنی فقط خودتی که تغییر کردی و فقط تویی که تصمیم درست میگیری و تنها حرفای دوستات درست و من تنها یه غریبه ام که میخوام جلوی خوش گذرونی و پیشرفتت رو بگیرم و از روی کمبود عاطفی
یا تنهایی یا فکر کردی عشق من فقط از روی هوس و
همه این سال ها هیچ آدمی ندیدم و تو تنها دختر روی زمین هستی؟
نه عزیزم اشتباه میکنی من دیگه اون پسری نیستم که ضعف چیزی داشته باشه و اصلا کمبودی ندارم که به خاطرش
-غرورم رو زیر پا بذارم به کسی که منو توی سخت ترین لحظه زندگیم تنهام گذاشت و در مقابل ابراز علاقه من تنها سعی کرد منو کوچیک جلوه بده و با بی محلی و فکرای منفی راجع به من پا روی دلم بذاره-
البته عشق واژه ای ناشناخته است برات و بهت حق میدم
که هر طور میخوای فکر کنی..
آره اینم آخر کار دل منه و انگار دیگه نمیتونه این
همه تحقیر رو تحمل کنه و دنیا براش جهنم شده و دیگه خسته شده از عشق یه طرفه و ابراز علاقه به آدمی که
نفرت و غرور تمام وجودش رو گرفته و اندازه یه حیوان هم برای آدما ارزش قایل نیست.
بدترین احساس موقعی بهم دست میده که بدون شناخت روی من قضاوت بشه و هر چی سعی میکنم منظورم رو برسونم جواب عکس بده..او لحظه است که احساس میکنم داره بهم ظلم میشه چون بدون اینکه اجازه دفاع بده محکومم میکنه.
متاسفم برای خودم و امیدوارم بازیهای روزگار یه روزی نشونت بده که دنیا برای خودش قانونی داره که بهش میگن قانون معنویت و توی دادگاهش آدما قصاص میشوند تا حال طرف مقابلشون رو درک کنند.