NaGofTeHaa.Ir

ناگفته های عاشقانه

    NaGofTeHaa.Ir | سفر

کامران و سمیرا
    NaGofTeHaa.Ir ناگفته های عاشقانه

سفر

اینبار که اومدم با کلی اعتماد به نفس خواستم بیام ببینمت اما بازم نشد

 و با خبر دروغی که یکی از دوستام بهم رسوند مبنی بر اینکه تورو با یکی دیده زندگیم

رو به هم ریخت و تمام اعتماد به نفسم رو از دست دادم..

بارها سعی کردم باهات تماس بگیرم تا از خودت بشنوم که اینا دروغ و تو هنوز

 پایبند عشقتی اما نتونستم پیدات کنم..

با خودم فکر کردم شاید واقعا نمیخوای با من باشی و اونی که پیغام میده

 بهم تو نیستی و همه اینا یه بازیه برای سر کار گذاشتن من..

بهت خبر رسوندم که باهام تماس بگیر (مساله مرگ و زندگیه ) اما بازم با تندی برخورد کردی

 و گفتي كه مردنم برات مهم نيست (دلمو شكستي و ديگه نا اميد شدم)..

با این نشانه ها بازم باید امیدی داشته باشم؟        اين چند وقتي كه اينجا بودم

 اندازه تمام عمرم عذاب كشيدم و اينقدر حرص خوردم كه پير شدم..اما بازم خبري از تو نيست..

نميدونم چطور ميتوني آب شدن منو ببيني و دم نزني؟يعني اينقدر سنگدل شدي؟

من هيچكس رو جز تو لايق نميبينم كه كنارم قدم بزنه و نميتونم توي چشم هيچكي جز تو نگاه كنم..

خودت ميدوني كه اوضاع روحي درستي ندارم و حالا هم كه دوباره بايد برم ..

اميدوارم بازم بتونم اين دوري رو تحمل كنم و اگر تو هم هنوز دوستم داري يه جوري بهم برسون ..

 چرا روت نميشه ؟

اگر بدوني كه يه ثانيه شنيدن صدات ميتونه معجزه كنه بارم حاضر نيستي بهم اميد بدي تا زنده بمونم؟

به خدا خيلي خسته ام/ اگر اوني كه ميگه عاشقه واقعا تو هستي و باهام بازي نميشه

 هر طور شده بهم ثابت كن چون اين ترديد داره داغونم ميكنه

(اينكه نميدونم تو واقعا هنوز منتظرم هستي يا اين نوشته ها براي اينه كه منو اذيت كنند)...

جواب نظرات:

اين تويي كه بايد تكليف روشن كني من كه در به در دنبالتم..اين تويي كه نوشتي من چه كارتم؟

آخه من اگر ميدونستم تو كجايي كه اينقدر خودمو با فكراي منفي و

 حرفاي ديگران داغون نميكردم ميامدم پيش خودت تا همه چيز روشن بشه..

به خدا توي اين سال ها لحظه اي نبوده كه به فكرت نباشم و حسرت نبودنت رو

 نخورم بعد ميگي ارزشي بران نداري؟تو حتي صداتو از من دريغ ميكني..

فكر ميكني اگر تو بياي جلو يعني كم آوردي ؟واقعا فكر مزخرفيه ..

 من تورو مقصر ميدونم براي اين همه جدايي..من دارم تو فشار له ميشم تو دستمو نميگيري..

گفتي با كسيم و بي تفاوتم؟خودت ميبيني دارم التماست ميكنم كه برگردي و از تنهايي مينالم بازم ميگي...به خدا يه شب نميتونم راحت بخوابم زندگي برام شده جهنم مخصوصا از وقتي كه اون خبراي مزخرفو بهم رسوندن..

به جون خودت كه از همه دنيا بران با ارزش تره منم دارم تاوان اين دوري زو ميدم و هر لحظه كه ميگذره پيرتر ميشم..

من واقعا خوردم رو تنها كردم يعني نه دختر نه حتي حوصله پسراشم دارم..فقط تويي كه ميتوني دلمو آروم كني ..من خونه نشستم و منتظر نيستم تو بياي جلوي در اما ازت انتظار دارم وقتي شنيدي دارم ميميرم جواب تلفنم رو بدي..

به خدا خسته شدم از اين دوري..اون نوشته ها همه از روي عصبانيت بود ببخشيد اگر باعث ناراحتيت شدم .

توي اين مدت روي اشكالاتم كار كردم و سعي كردم همونطوري باشم كه تو ميخواستي ..اگر رفتم و بازم ازت خبري نشد بدون اينبار كه برگردم هرطور شده گيرت ميارم حتي شده بيام از توي خونه بكشمت بيرون..

کاش این حرفارو زودتر میشنیدم و این انگیزه ای که الان دارم روز اولی که اومدم داشتم ..افسوس که دیگه دیر شده و من امشب مسافرم..

اما اگر واقعا عاشق هستی مثل من این ۲ ماه رو هم صبر کن تا برگردم ..میخوام وقتی میبینمت دیگه دوری و جدایی بینمون نباشه..

اگر صلاح میدونی باهام تماس بگیر چون واقعا به صدات نیاز دارم تا بتونم ادامه بدم آخه شرایط اونجا خارج از تصور مشکله..

گلم من همه جوره دوست دارم و قول میدم همه کمبودها رو جبران کنم و همونطوری

 باشم که میخوای و جواب این صبرت رو بدم پیش همه رو سفیدت کنم..

نمیدونی چقدر میتونی بهم انگیزه بدی فقط چند ثانیه باهام حرف بزن

دوست دارم براي هميشه.

من امشب از اينجا ميرم اما اگر تو بخواي ميتونم بمونم و فردا برم و اين آخرين بار كه مجبورم برم تا اواخر عيد هم برميگردم..

همیشه و هر لحظه به یادتم...



تاريخ : جمعه ۱۳۸۸/۱۱/۰۹ | 17 | نویسنده : کامران و سمیرا |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.