NaGofTeHaa.Ir

ناگفته های عاشقانه

    NaGofTeHaa.Ir | 2010/7/23 - 2010/8/22

کامران و سمیرا
    NaGofTeHaa.Ir ناگفته های عاشقانه

دشمن

میبینم که صدای دشمنایی که سرتا پاشون رو کینه گرفته در اومده...

برات جالب که با همه حرکت هایی که کردی من هنوز از شما ها سر ترم..

کی از من فراریه؟من دوستای خودمو دارم منتها تو چشمات نمیبینه...

اونایی که تو بهشون تکیه کردی به زودی میفهمی که هدفشون از رابطه با تو چیه/

توی نفهم که اسم خودتو گذاشتی کافر بهت پیشنهاد میکنم از من دوری کنی

چون برات خیلی گرون تموم میشه..من دیگه اون آدم سابق نیستما خیلی

راحت لهت میکنم...میخوام چشماتو ببندی و باز کنی تا ببینی چطور گیرت میندازم.

شما فکر کردید ۲-۳ تا کله پوک چه حرکتی میخوای بکنی؟منو جادو کردی؟

باید بهت بگم پولتو حروم کردی چون اولا من اعتقادی به این حرفا ندارم بعدشم

مثل تو اسکل خرافی نیستم...یادت نره خیلی زود گیرت میارم.



تاريخ : یکشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۳۱ | 15 | نویسنده : کامران و سمیرا |

جواب کامنتات

بی وجودترین آدمی هستی که تا حالا دیدم...

تویی که بدون نام و نشون نظر میدی فکر میکنی میتونی رو من تاثیر بذاری/

ببین در همین حد بدون که اینکاره نیستی برو تو خیابونا..تو منو جادو کردی؟

به همین خیال باش توی اسکل هیچ عددی نیستی و بیخودی هم بلوف نزن چون

خوب میشناسمت تو فکر کردی زرنگی حالا صبر کن تا نوبت من بشه/.



تاريخ : چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۷ | 17 | نویسنده : کامران و سمیرا |

توی یه چشم به هم زدن اینقدر همه چی عوض شد...

من شدم تنها..خنده یادم رفته/

حتی نمیدونم عاشقم یا مجنون/

با اینکه میدونم اینجا مخاطبی که میخواد رو نداره...فراموش شده...

یه آشغالدونی که مدتهاس جز غم چیزی نداره..

برای کسی نمینویسم...هیچوقت تو اینجا نبودی و من فکر میکردم...

از اونایی که دروغ میگن متنفرم/ از اونایی که نقاب دارن بیزارم..

از تویی که منو تنها گذاشتی..تنهایی تصمیم گرفتی /خودت اومدی خودت رفتی..

لعنت به هر چی خائن دوروی مغرور بد قیافه بی معرفت آدم فروش ترسو.

دوست دارم دستم بهت برسه...

 



تاريخ : سه شنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۹ | 12 | نویسنده : کامران و سمیرا |

بازی

فکر نمیکردم اینقدر تغییر کرده باشی که وقتی میبینمت نشناسمت...

آره موفق شدی اینقدر ماهرانه عمل کنی که من نشناسمت ..

میتونی چشمامو به اشتباه بیاندازی اما قلبم احساست کرد حتی لبخندت هم

نشناختم اما میتونستم تو صورتت عشقو ببینم.

الان تو بازیگردانی و تا یه مدت زمانی نا معلوم منم برات بازی میکنم ..

امیدوارم زودتر بتونی با خودت کنار بیای و جرات روبه رو شدن با کسی که با تمام وجود

دوستت داره پیدا کنی.



تاريخ : شنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۶ | 17 | نویسنده : کامران و سمیرا |

روز دیدار

نمیدونم هنوز جراتش رو دارم یا نه اما میخوام همه افکار منفی رو کنار بذارم

و بازم باهات روبه رو بشم/

اینطوری همه چیز روشن میشود..

امیدوارم پشیمانم نکنی.



تاريخ : دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۰۴ | 13 | نویسنده : کامران و سمیرا |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.