|
|
| ||||||||
*تير امروز :: ممكن است روزهاي آينده دچار مشكلاتي مالي شوي چيزي را كه انتظارش نمي رفت اتفاق خواهد افتاد و همين براي تو حيرت آور خواهد بود. خود را براي روزهاي آينده از هم اكنون آماده كن. يهر> |
بعضی مواقع بد بختی و بد شانسی برای آدم از درو دیوار میباره.
لحظه ای برام پیش اومده که فکر میکنم هر چی توی این ۲۲ سال داشتم همین امشب از دست دادم.
اما توی این لحظه هایی که هیچ کسیو ندارم بازم حرفاو خاطراتت به من آرامش میده.حتی دیدن عکستو دیدن کامتایی که برای دوستات میذاری.
نمیدونم چرا همه چیز برام غریب به نظر میاد حتی این وبلاگ/انگار دارم برای خودم مینویسم ..
انتظارش نمي رفت اتفاق خواهد افتاد و همين براي تو حيرت آور خواهد بود. فالم درسته من هیچ وقت فکر نمیکردم این اتفاق بیوفته.
مواضب خودت باش.با اون که دوست نداشتم اینو بدونی که دلم برات تنگ شده بازم اینارو نوشتم که بفهمی بدون تو داره بهم سخت میگذره.خیلی خیلی. از همیشه بیشتر.
فراموشت نمیکنم جوجه.بای
دوباره اومدم سراغ دفتر خاطراتم.
حتی پسورد این ولاگ یادم نمیومد باورت میشه
من همیشه وقتی آهنگ غمگین گوش میدم دلم میگیره نمیدونم چرا اما حتی موقعی که توی اوج خوشحالی هستم این چند روز اینجوری گذشت.
من هنوز هم سر قولم هستم و اینجارو آپ میکنم اما تو خیلی قولا دادی که عمل نکردی.الان میگی چه قولی!منم میگم حالا بیخیالش خودت میدونی..مثل همیشه یه مثال :sta.blogfa
میدونم این روزا بهت سخت میگذره (شایدم نه) شاید هنوز دوسم داری.منم دارم اما میدونی من نمیتونم بعضی چیزارو تحمل کنم ..یعنی یه جورایی روی بعضی چیزا حساسم.
به قول خودت نمیخوریم.نه؟
هر کسی برای خودش یه جور طرز فکر داره و منم اینجوریم..خدایی یادم نمیاد به کسی نامردی کرده باشم اما نمیدونم چرا همیشه ....!!!
چیزیکه میدونم همیشه باعث میشه بعدها و حتی الان بهت فکر کنم خاطره هایی که با هم داشتیمه.یادگاری ها عکسا و حتی اتوبانی هم که ازش رد شدیم برام خاطرست ...
یادت میاد که
؟۲سالو ۶ماه گذشت
همش هم بد نبود ..یعنی برای من همش خوب بود به جز لحظه هایی که بهم دروغ میگفتی که اونم زود یادم میرفت.و این آخریاش..شاید این دفتر خاطراتو بازم آپ کردم.
شاید یه روزی که حوصلت سر رفته بود و خواستی مروری بر خاطراتت کنی از اینجا هم رد شدی و به حرفای من خندیدی.شاید همون روز منم به حرفای خودم خندیدم چون آدما خیلی زود همدیگرو فراموش میکنن و من مطمعنم که یه روزی یادت میره که میگفتی که دوستم داری.(مثل همون نوشته هایی که برام نوشته بودی و گفتی که اون موقع بچه بودی اونارو نوشتی)
نمیدونم بعضی کارهات برای چیه..(کارایی مثل کامتایی که برای بن میذاری)شایدم میخوای منو از خودت متنفر کنی. اگر میخواستی همچین کاری کنی بهت تبریک میگم موفق شدی دیگه ازت بدم میاد.
بازم حرف دارم اما میخوام ناگفته بمونه چون درک کردنه من برات سخته اینو تازه فهمیدم که معنی بعضی از حرفامو هیچ وقت متوجه نمیشی.
امیدوارم همیشه موفق باشی و به خواسته هات هم برسی حتی اگرم دور از دسترست باشن (اون طرف دنیا)
بای.