همیشه فکر میکردم اگه یه مدت از یکی دور باشم میتونم فراموشش کنم.
یا اینکه عشقش برام بی معنی میشه..
اما حالا می بینم که اشتباه میکردم.
شاید بشه خیلی چیزها رو فراموش کرد اما خاطره ها ی با تو بودن رو هرگز....
دور بودن از تو شاید دیوونم کنه.
به این فکر میکنم که تا کی باید این جدایی ادامه داشته باشه؟!
بعضی وقتها اینقدر دلم برات تنگ میشه که ....
شاید تو هم مجبور باشی یا شاید وقت اینو نداری که به این چیزا فکر کنی.
شاید هم یه روز منم تونستم فراموشت کنم اگه یه روز این اتفاق افتاد بدون که دیگه
عاشقت نیستم.
بعضی ها هر چی بزرگتر میشن معنی عشق براشون کم رنگ تر میشه.
برای همینه که فکر میکنن عاشق شدن برای بچه هاست.
اما یه چیزی تو دلم هست که میگه شاید آَخره همه دوستی ها جدایی نباشه.
میدونم این چند وقت که آپ نکردم دوستانم ناراحتن.میبخشید دیگه به جاش امروز با یه مطلب باحال اومدم.
امروز یه پی ام از یکی از بچه های دانشگاه داشتم که فکر کنم Send To Allبود. وقتی میخوندم خیلی روم تاثیر گذاشت.تصمیم گرفتم بلاگمو با این نوشته آپ کنم....
خيلي سخته
خيلي سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه ...
خيلي سخته که عزيزترينت ازت بخواد فراموشش کني ...
خيلي سخته که سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري ...
خيلي سخته که روز تولدت ، همه بهت تبريک بگن ، جز اوني که فکر مي کني به خاطرش زنده اي ...
خيلي سخته که غرورت رو به خاطر يه نفر بشکني ، بعد بفهمي دوست نداره ...
خيلي سخته که همه چيزت رو به خاطر يه نفر از دست بدي ، اما اون بگه : ديگه نمي خوامت
